عالمی که انسان نام گرفت/ جرعه ذکر – قسمت بیست و هشتم
مهمترین و ضروری ترین علم آن است که برای حیات، نشاط و توانایی انسان، اساسی ترین مطالب را دارا باشد.به همین منظور قصد داریم مطالبی شامل سه بعد انسان شناسی (جسمشناسی، ذهن شناسی و روح شناسی)را با زبانی ساده تقدیمتان کنیم. باشد که راه گشا باشد.
عالمی که انسان نام گرفت قسمت بیست و هفتم
لزوم ارتباط با فرشتگان:
قاعدهای کلی در عالم وجود دارد که «مقام پایین تابع مقام بالا است». سیر عوالم از علیا به سفلی این چنین است: لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت. عالم سفلی همیشه تابع عالم علیا است. روح انسان از عوالم بالا است و پس از چند مرحله نزول، با لباس جسم به دنیا آمده است و اکنون که در دنیاست به واسطهی قدرتی که در برقراری ارتباط با عالم بالا دارد، میتواند از فرشتگان آنچه را که خیر و هدایتش در آن است بخواهد، چرا که فرشتگان در عالم ملکوت هستند و بر عالم دنیا تسلط دارند.
چگونه با عوالم بالا ارتباط برقرار کنیم؟
زبان عربی کاملترین زبانها است. زبان اهل بیت ، زبان قرآن و زبان فرشتگان، چکیدهی این زبان است و بهترین زبانها برای انسان همان زبان قرآن، ادعیه و اذکاری است که از امامان به دست ما رسیده است.
آدمی میتواند به وسیلهی این ادعیه و اذکار، با فرشتگان ارتباط برقرار کند و برای خود و دیگران طلب خیر و دفع شر در دنیا و آخرت نماید. چون کارهای عالم ماده از جمله وزیدن باد، نزول باران، رشد گیاهان، رشد علوم و سیر تکوینی عالم به دست فرشتگان میباشد.
در مورد دعا آیات و روایات کثیری وجود دارد که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
حضرت امیرالمؤمنین علی می فرمایند:إدفَعُوا أموَاجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ .
در روایتی از پیامبر عظیم الشأن اسلام آمده است که: لَا یَرُدُّ القَضَاءَ إلّا الدُّعاءُ .
و همچنین امام صادق می فرمایند: عَلَیکَ بِالدُّعاءِ فَإنَّ فِیهِشَفاءً مِن کُلِّ دَاءٍ .
طبق قانونی که گفته شد انسان به وسیلهی دعا با فرشتگان ارتباط برقرار میکند. فرشتگان دعای او را به عوالم بالاتر هدایت میکنند و آن خواسته در نهایت به اذن خدا تحقق پیدا میکند. البته دعای انسان خود ساخته بسیار مؤثرتر واقع میشود. انسان خود ساخته یعنی کسی که از عالم ناسوت (سُفلی) عبور کرده و به عوالم بالا سیر کرده است. اینکه گفته میشود انسان اشرف مخلوقات است، منظور انسان کامل است که میتواند به فرشتگان هم امر کند، البته این مطلب به این معنا نیست که دعای افراد عادی مستجاب نمیشود، بلکه هر انسانی با هر مقدار معصیت باز هم وظیفه دعا کردن دارد، چون نفس دعا کردن و لذت ارتباط با خدا، انسان را به مرور از انحرافات نجات میبخشد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ . قرآن سراسر ذکر است و فهم آن مراتب دارد. ظاهر قرآن و آنچه که از ظاهر آن فهمیده میشود و همه با آن سر و کار دارند، اصطلاحاً تفسیر نامیده میشود. ولی بطن قرآن را که تأویل آن است، فقط امامان معصوم میدانند و بعضی از علماء که از سرچشمهی علم معصومین نوشیدهاند. در کلمات نورانی روایات داریم که هر کلمه از کلمات قرآنی ۷۰ بطن و باز هر یک از آن بطون ۷۰ بطن دارد.
یکی از راههای ارتباط ملائکه با انسان، استخاره با قرآن است. استخاره در لغت به معنی «طلب فهم خیر» است و معمولاً پس از خواندن ادعیهی مخصوص و تفأل زدن به قرآن و استمداد جستن از آن صورت میگیرد. انسانی که با قرآن آشنایی دارد میتواند از مفهوم آیهای که در استخاره آمده است بفهمد کاری را که در پیش دارد انجام بدهد یا خیر. در واقع استخاره نوعی مشورت الهی است. حتی بعضی معتقدند که صفحهای از قرآن که با دست استخارهکننده باز میشود در واقع با دست ملک مخصوص باز شده است و از این طریق انسان را راهنمایی میکنند.
استخاره در حقیقت حرکت به فراتر از بعد مکان و زمان است و مشورت با کسانی است که عالم را کاملاً میفهمند و حرکت عالم به دست آنهاست. ارتباط با استخاره انسان را بی نیاز از بسیاری از پیشگوییها و بسیاری از شاخههای علوم غریبه میکند. روشهای استخاره با قرآن و تسبیح و… در مفاتیح و بعضی از کتب حدیثی شیعه وارد شده است.
برای استخاره اول وضو بسازد و سه بار فاتحه الکتاب و سه بار این دعا را بخواند: الّلهم إنّی توکَّلْتُ عَلیکَ و تَفَأّلْتُ بِکِتَابِک فَأرِنی ما هو المکتوب فی سرِّکَ المکنون فی غَیبِک اللّهمَّ أنتَ الحَق أنزِل عَلَینا الحقَّ بِحَقِّ الحقِّ بِرَحمتکَ یا أرحَمَ الرّاحمینَ – أستخیرُ بکَ یا الله
نواهای آسمانی:
یکی از مقولاتی که در توجه و ارتباط قویتر با عوالم بالا میتواند به انسان کمک کند استفاده از اصوات و آواهای معنوی و آسمانی همچون صدای قرآن، اذان و… میباشد. لذا در این بخش برآنیم تا با بحثی کوتاه حول همین مبحث، مخاطبین عزیز را ضمن آشنایی اجمالی به بهره گیری از آن ترغیب نمائیم.
مزاج آوای معنوی:
آواهای معنوی دارای مزاجی گرماند و به روح و جسم انسان انرژی و توان میبخشند، سلولهای وجود انسان را با نظام زیست جهان همسان ساخته و به سمت مبدأ آفرینش حرکت میدهند. در نتیجه آنها را از انرژی و قوای ویژهای انباشت مینمایند.
ادعیه، مناجاتهای شبانگاهی و دعاهای جمعی، آواهایی هستند که تارهای وجود انسان را مینوازند، هر کلمه از آنها بخشی از جسم و روان و روح ما را جلا میدهد، و بالهای سنگین و به هم چسبیدهی ما را نشاط و سبکی و کم وزنی و بیوزنی میدهد و ما را به سوی پرواز آماده میکنند. راستی تاکنون به صدای دلنواز اذان توجه کردهاید، هنگام سحرگاهان در دل روستایی آرام در سینهی کوه مردی که نوای الله اکبر را با آهنگی دلانگیز از نای به فضای نیلگون آسمان حوالت میدهد.
صدای مؤذن وقتی که نام دلربای محمد را به رسالت و نام زیبای علی را به ولایت شهادت میدهد و صدای مؤذن مسجدی که به شتاب کردن به سوی نماز و فلاح و رستگاری میخواند، به انسان امید میدهد که در ورای این ذرات غبار و اوج کوهسارها و قلهها و در بالای آن سیارات و ستارگان و در عمق آب اقیانوسها و در دل مولکولهای قطرههای باران وجودی است که تو را میپاید و هر زمان تو را به سوی خود میخواند، تو را دوست دارد و آلودگی از تن و روان تو میزداید و آنگاه تو برمیخیزی و به سوی او رو میکنی، دستها و رو از غبار آلودگیها و وابستگیها میشویی و بر قامت آمادگی میایستی و آن عظیم و بزرگ را تکریم میکنی. الله اکبر، الله اکبر، درست گوش کن به نوای الله اکبر که سر میدهی، بله نوای خود میبینی که در دل تو بزرگی، امید و گرمی میافشاند.
و آنگاه ادامه میدهی؛ دعاء و نماز را با نام او شروع میکنی، به نام او که رحمت گستردهاش همه را دربرگرفته است و به نام او که رحمت ویژهاش مشمول حال مؤمنان است، به نام او که پروردگار عالمیان است سپاسگزاری میکنم و او را عبادت میکنم و از او استعانت میجویم تا به راه راستی و درستیام هدایت کند، راه نیکان و سروران، نه راه بدکاران و پلیدان، و نه راه گمراهان. این مفاهیم در قالب کلمات و جملاتی آهنگین و موافق با سرشت و روح انسان طراحی شده است.
هر بار که این کلمات را میشنوی روح تو بار میگیرد، غذا مییابد، فضایی در آسمان زیست برای خود تدارک میکنی که ورای فضای زیست کنونی است. سعی کن کلمات خویش را بشنوی، دقت کنی، و لمس کنی و باور کنی و در سلولهای وجودت جای دهی تا سلولها بار بگیرند و بشکفند و میوه دهند؛ میوهی حیات، میوهی ماندگاری، میوهی جاودانگی. هر چقدر که این واژهها عمیقتر بر عمق جان بنشینند و بیشتر جا خوش کنند، تو شکوفاتر میشوی و سرود بخت تو نوای خوشی سر میدهد و به تمام سختیها و مشکلات جهان ریشخند خواهی زد. به ثروتها از گوشهی چشم مینگری که تو ثروتمندترینی. چون ورای وراها از آن توست، تفرجگاه توست، لذتکدهی وجود توست، این گرمی آنقدر زیاد و زیاد و زیاد است که باری همیشه سلول را پایدار نگاه میدارد. گرمی صدای مناجات، گرم ترین غذای هستی است و خدای بزرگ وقتی که صدای مناجات داوود را میشنود، حتی به کوه میفرماید تو نیز با وی هم زبان شو، و هم آوا به مناجات درآی. یا جِبالُ أوِّ بی مَعَهُ
آری هر چقدر آوای تو حزینتر، خضوع تو بیشتر، خلوص تو فزونتر، قلب تو نورانیتر، زبان تو گویاتر و سلولهای وجود تو همنواتر باشد، عناصر حیات با تو همصداتر خواهند شد. آنگاه این تو نیستی که خدای را عبادت میکنی و استعانت میجویی، بلکه این همهی موجوداتند که با تو همآوا شدهاند و آهنگی سراسری به دعاء و ثناء و درخواست سر دادهاند. پس این فراخوان بزرگ که در حقیقت پس آهنگ یک صداست، گرم ترین فضاها را پدید میآورد و بیشترین توانها و انرژیها را از آسمان فرو میکشاند و بیشترین مخلوقات و انسانها را گرم میکند و انرژی میدهد، از بیماری وا میرهاند و شفاء میدهد.
استمداد این گرمی چنان سلولهای وجود را از سردی پاک میکند که پس از مرگ نیز جسم را زنده و کلام ناپوسیده را معطر میبینی، که نور کلام و حرارت پیام و گرمی نوای دل چگونه خون گرم به سراسر سلولها میبرد و تمامی ذرات سرد وجود را برای همیشه خُرد و از بین برد.
مزاج لحن و طنین صدا:
گفتیم صداها گرمی و سردی دارند. صدای بم گرم است، صدای زیر سرد. درجات گرمی و سردی نیز در عطر صدا مستتر است؛ برخی از صداها دارای گرمی و گیرایی ویژه هستند و از عطری روحبخش بهرهمند هستند. کلماتی که با این صداها اداء میشوند بر دل مینشینند و عمق جان را گرم میکنند.
لحن صدا نیز از گرمی و سردی برخوردار است. کلام قاطع، صریح و بیپیرایه گرم است، کلام تردیدانگیز و شکآفرین سرد است. کلام سست، غیرقاطع، سؤالآفرین و وسوسهانگیز سرد و خشک است.
لحن آمیخته با امید و روح استواری گرم است؛ لحن آکنده از خستگی و یأس و تردید، سرد است. تردید و دو دلی و بیآهنگی و بیهدفی و بیخطی و بیانگیزگی سرد است. صراحت، جزمیت و هدفداری و استحکام در بیان و کلام گرم است.
جالب توجه است که حتی اگر کلام غیرمعقول باشد، هرگاه با صراحت و محکم و استوار بیان شود توجه انسان را به سوی خود معطوف میکند و موجب استحکام میشود.
پایداری و استٝٔقٞامت میخ سزد عبرت بشر گردد بر سرش هرچٟٟٞه بٝٝٔیشتٞر کوبند پایداریش بٝٝٔیشتر گردد
مزاج آوای آسمانی:
امّا آواهای آسمانی گرماند، صدای مناجات و دعاها و سرودهای ادیان مختلف آسمانی گرمی ایجاد میکنند و آرامشی دلانگیز پدید میآورند. اینگونه نواها، موسیقی روحنوازی هستند که بر قدرت و مقاومت بدن میافزایند.
مزاج آوای قرآنی:
آوای قرآن گرمترین و روحبخش ترین است و موجب افزایش قوت تن و روان میگردد. هرگاه گوش سپردن به آوای قرآنی همراه با دل سپردن به معنا و مفاهیم آن باشد گرمای ویژهای به تمامی وجود میدهد. آیهای به ترس فرو میبرد، آیهای به نشاط میآورد، آیهای به تفکر وا میدارد، آیهای قصهای را از سر عبرتانگیزی بازگو میکند، آیهای نهیب میزند، آیهای به شوق میآورد، آیهای درس زندگی میدهد، آیهای از عمل زشتی بازمیدارد، آیهای به سوی عمل صالح فرا میخواند، آیهای جهنمی سوزان را تعریف میکند، آیهای از بهشت و حوران سخن به میان میآورد، آیهای جزایی را برمیشمارد، و آیهای سزای عملی را توصیف مینماید. آیهای به زبان تو از خدای استعانت میجوید و راهنمایی میطلبد، آیهای خدا را وصف میکند و توان زیبایی و قدرت و مهر او را بیان میکند. برخی در قالب قصهای، بعضی در لابلای پندی و نصیحتی به صورت امر یا نهی یا بشارت یا انذار، به شکل ایجاد حوزهی تفکر و پندار. این دگرگونی و تنوع و تکرار موافق با نظام زیست و ساختار خلقت انسان طراحی شده است؛ از این رو آوای قرآنی به صورت داروخانهای عمل میکند، که هر زمان دارویی موافق برای هر مزاج را دارد و در هر فصل گلهای زیبای موافق روح انسان را در خود جای داده است، در سحرگاه وجدآفرین است و هنگام غروب امید پرواز. شبانگاهان روحنواز است و سلولساز، گرمکننده است و فرحبخش و آمادهساز انسان به سوی آسودگی و فلاح، سکینت و وقار، آرامش و رستگاری و رضایت و پرواز. اگر میتوانی هر روز پنجاه آیه بخوان در وقت سحرگاه یا هنگام غروب یا سحرگاهان جمعه.
دعای صبح و آه شب کلید گنجٜٜٜٜ مقصود است بر این راه و روش میرو که با دلدار پٝٔیوندی
اگر نمیتوانی، آیاتی چون حمد، آیه الکرسی، توحید، و مخصوصاً سورهی قدر را زمزمه کن، سورهی یس را در روز جمعه بخوان، واقعه را در شبها تلاوت کن، الرحمن را به خاطر بسپار و هنگام نگرانیها از آن کمک بخواه.
و یا نامهایی از خداوند که در قرآن و دعای جوشن کبیر آمده است را تکرار کن، خدای را به لطف بیحد و حصارش بستای. یا به رأفت و رحمت بیاندازهاش یادآور باش و با تکرار این وصف درب رحمت را به سوی خود باز کن و قدرت بیکران و قوت جانفزای او را به دل خویش دیکته کن و بگوی که هیچ قدرت و قوتی نیست مگر اینکه آن حرکت و قدرت و قوت از ذات باریتعالی نشأت میگیرد؛ لاحَولَ وَ لاقُوَّهَ ألّا بِاللهِ، الْعَلی الْعَظیمِ. با تکرار این واژه و درک این مفهوم قلب خود را از تردید و ترس و غم و بیاتکایی و بیاعتمادی پاک کن و بر پای بایست و استوار باش که متکی به خدای و اعتماد به او سرمنشأ قدرتها و عامل شدن تمام ناشدنیهاست. و این گرمی را در سلولهای تن خویش جایگزین کن و با زمزمهی صلوات، شیطان ناامیدی و یأس را از محیط زیست و تفکر خود دور ساز و از شر تردید و دودلی و شک ویرانساز و بنیانکن ایمن شو.
ذکر باید گفت تا فٟکر آورد صد هزاران معنی بکر آورد
مراتب ذکر:
ذکر مراتبی دارد که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
در کتاب «مزامیر العاشقین» آمده است: اَلذِّکرُ لِسانیٌّ وَ هُوَ جَهریٌّ یَسمَعُهُ غَیرُهُ مِنَ الإنسانِ وَ المَلَکِ وَ سِرّیٌّ وَ هُوَ الَّذی یَسمَعُهُ المَلَکُ فَقَط وَ نَفسِیٌّ وَ هُوَ الّذی لا یَسمَعُهُ إلّا اللّه تَعالی وَ فِعلیٌّ وَ هُوَ الّذی یَذکُرُ الإنسانُ عِندَ الأوامِرِ وَ النَّواهی وَ کَأنّهُ یَتَّصِفُ بِما ذَکَرَهُ مِنَ الأوامِرِ بِالإیجابِ وَ مِن نَواهی بِالسَّلب.
۱٫ ذکر لسانی: ذکری است که جهری و آشکار باشد، به گونهای که دیگران آن را بشنوند.
۲٫ ذکر سری: ذکری است که آهسته گفته شود، به گونهای که دیگران آن را نشنوند و فقط ملائکه آن را استماع میکنند.
۳٫ ذکر نَفَسی: ذکری است که ذاکر با هر دم و بازدم به آن توجه مینماید، اما چون زبان در این ذکر حرکتی ندارد، فرشتگان آن را نمینویسند و فقط پروردگار عالم از آن آگاه است.
۴٫ ذکر فعلی: آن است که ذاکر در هر عملی، توجه به رضایت خالق دارد، که آیا عملی که انجام میدهد بهترین عمل ممکن است یا نه… .
ذکر سری از ذکر جهری برتر است چنان که حضرت رضا فرمودند: «یک دعای سری بنده معادل هفتاد دعای جهری است و ذکر نفسی از ذکر سری نیز برتر است». اما این مرحله از ذکر، بالاترین درجهی آنست، گر چه که ذاکر به اذکار گذشته هم مشغول است. این مضمون همان حدیثی است که میفرماید: «انسان مؤمن از بین خوب و خوبترین همیشه خوبترین را انتخاب مینماید… ».
کتاب : عالمی که انسان نام گرفت
نویسندگان: سید رسول کاظمیان نژاد , محمد موحدی پور , سید ایمان منبتی
ادامه دارد…