عالمی که انسان نام گرفت/ جرعه ذکر – قسمت بیست و هفتم
مهمترین و ضروری ترین علم آن است که برای حیات، نشاط و توانایی انسان، اساسی ترین مطالب را دارا باشد.به همین منظور قصد داریم مطالبی شامل سه بعد انسان شناسی (جسمشناسی، ذهن شناسی و روح شناسی)را با زبانی ساده تقدیمتان کنیم. باشد که راه گشا باشد.
عالمی که انسان نام گرفت قسمت بیست و ششم
همه وارد دنیا شده اند تا ذکر شناس گردند، آمده اند تا آبدیده گردند و لیاقت ذکر پیدا کنند؛ تا فراموشگر خود باشند و ذاکرالله، تا بفهمند پای ذکر ماندن غیرت و عطش میخواهد، نه آنکه بی اصلی خود را به پای ذکر بیندازند که کم تأثیر است
کردهای تأویل حرف بکر را خویش را تأویل کن نی ذکر را
اعتقاد شیعه بسان دیگر مکاتب نیست که با هر ذکری که دلت خواست مأنوس شوی، بلکه آن ذکری تو را میخواند که حرفش با حرف حرف اسمت تناسب ازلی داشته باشد، همین طور با عضو عضو پیکرت و با مراتب روح و روانت سازگار باشد.
شیعه میگوید با فهم دنیای درون ذکر، خودِ ذکر در تو شوق میافزاید و تو را ناخواسته به تکرار وا میدارد چون هر ذکر، اقیانوسی از افکار بلند را درون خود پنهان دارد، این است که با تکرار راهها آشکار میگردد
نتیجهی ذکر حضور است نه تمرکز، که تمرکز محو شدن در نقطهای است و غافل شدن از تمام دنیا، اما شیعه دستور توجه و حضور میدهد یعنی غافل شدن از نقطهها و آشکار شدن تمام عالم برای تو هر لحظه، باید تمام جهان هر لحظه در چشم تو باشد و همهی ذرات با تو در ذکر. شروع این راه اعتماد به نفس را در هم میشکند، چون نفس آنقدر کودک است که اعتماد کردن را نشاید؛ در این حضور است که تو از پوستهی مردهی اعتماد به نفس بیرون میآیی و اعتماد به خدای مهربان و والیان عوالم را به دست میآوری. آری اعتماد به نفس برای کودکان نوپاست که میخواهند از استعدادهای آمیخته با خیالشان بهره گیرند، اما در این حضور تمام عوالم مقهور استعداد ذاتی شماست، که عالم بدون اذن انسان هیچ انجام نمیدهد.
این سیر را مراقب باش که همیشه مهمترین و سخت ترین قدم در هر کار، همان قدم اول است. اما هر چه سیر پیچیدهتر و سخت تر، رشد ابعادیتر و افزونتر است و مراقبت است که سفر از گل را به مقصد دل منتهی مینماید، چرا که لطیف ترین ارتباط ممکن در عالم همین ارتباط رب است با جان مربوب
ارتباطی بی تٟٟٝکیُّفۣ بی قیاس هست رب الناس را با جان ناس
همانطور که دنبال طول عمر هستی، دنبال عمق عمر هم باش، که تو فقط زمانی را زندگی کردهای که عمر تو عمق داشته است؛ حال اگر در هشتاد سالهی عمر تو فقط ۲ سال عمیق بودهای و اهل نگاه دقیق بودهای تو فقط ۲ ساله ای.
تأثیر حروف:
هر قومی، با هر زبان و هر عقیده ای، اعتقاد به اثر بخشی بعضی حروف و بعضی کلمات دارند، که ارتباطشان بیشتر از هر چیزی با روح و روان انسان است. بسیاری از فرقهها بر این عقیدهاند که حروف بیشتر زبانها طبق حالات اوّلیهی روان و خلقت انسان وضع شده است و حتی تکرار حروف مختلف حالات متفاوتی را در انسان ایجاد میکند. این اعتقاد در ادبیّات ایران هم دیده میشود که مثلاً برای ایجاد تصویرِ محیط پاییزی، شاعر از تأثیر ظاهری حروف «خ، ز» استفاده میکند:
خیزیٟٞد و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است
به طور کلّی هر چیزی در عالم دارای مزاج است و هر صاحب مزاجی بر انسان تأثیر میگذارد. پس حروف، اعداد و کلمات مطابق با مزاجی که دارند در انسان تأثیرات مثبت یا منفی میگذارند.
هر حرف دارای یکی از مزاجهای چهار گانه میباشد. از این ویژگی حروف در علوم خاص که مربوط به بحث اذکار و حروف است، استفاده میشود.
در تمامی حروف همانند موجودات، مزاجهای چهارگانه صدق میکنند که تأثیر آنها در بعضی علوم خاص بارز میشود.
مجموعه حروف آتشی که شرقی اند:
ا. ه. ط. م. ف. ش. ذ. = اهطمفشذ
مجموعه حروف خاکی که جنوبیاند:
ب. و. ی. ن. ص. ت. ض. = بوَینِ صتض
مجموعه حروف بادی که غربیاند:
ج. ز. ک. س. ق. ث. ظ. = جَز کَسْ قَثْظ
مجموعه حروف آبی که شمالیاند:
د. ح. ل. ع. ر. خ. غ = دِحلعر خغ
تأثیر بیشتر و برتری بعضی حروف:
در علمِ ماساژ درمانی میخوانید که هر نقطهای از کف پا بر عضوی از بدن اثر میگذارد. همچنین تحریک هر نقطه از زبان با یکی از اعضای بدن مرتبط میباشد. پس بهترین زبان همان است که در هنگام تکلّم به آن، از تمام فضای دهان استفاده گردد، یعنی از تمام نقاط زبان و حلق و…؛ که در میان تمامی زبانها، تنها زبان عربی را این گونه مییابیم.
اما تشیع سخنی فراتر از تمام علوم دارد که نه تنها حروفِ زبانی که پایبند آنیم (زبان عربی) ارتباطی بین اعضاء دارد، بلکه با روان انسان و سیر نزول و صعود خلقت نیز تطبیق دارد. اما چون حروف فقط مواد اوّلیهاند، حال در مرحلهی دوم نیاز به چینشی قوی دارند تا نور بگیرند همانند اعضای بدن که تا زمانی که در کنار هم به شکلی صحیح قرار نگیرند، جان نمیگیرند. این چینش جز به ید قدرت الهی و امام معصوم از دست کسی برنمیآید.
پس قرآن کریم، ادعیه و اذکار هم غذا و هم دوایی برای جسم و ذهن و روح انسان هستند. یعنی هم پیشگیری کننده در مقابل انحرافات هستند و هم رشد دهنده و هم درمان کنندهی او. از آنجایی که ذکر مطابق با جان آدمی است وی را به بهترین وجه خود رشد میدهد و به بهترین صورت درمان میکند که این امر نیاز به معرفت اجمالی انسان نسبت به خود دارد. البته برای ذکر گفتن شرایطی هم وجود دارد که میتوان از آن جمله به موارد ذیل اشاره کرد:
۱٫ هر ذکری عدد مخصوص به خود را دارد. مثلاً عدد ذکر « یا ودود » ۲۰ است و عدد ذکر«یا دلیل»۷۴،گفتن این أذکار به همین تعداد فوائد فراوانی دارد.
۲٫ اجازهی اهل ذکر و اهل علم (علماءِ ربانی).
تأثیر اعداد و حروف:
حکمای اسلامی حروف را جسم کلمات و اعداد را روح آن میدانند. با مقایسهای میتوان دریافت که وقتی تأثیر حروف (که همچون جسم اند) تا این حد زیاد است پس تأثیر اعداد (که هم چون روح اند) تا چه حد میتواند باشد!
بعضی از حکمای اسلامی عدد ۴ را اصل اعداد و مادر اعداد میدانند؛ زیرا در اعداد بسیط (۱ الی ۱۰) جز ۴ عددی نیست که ۱۰ را شامل و فراگیر باشد. این عدد حقیقتاً ۴ است اما در درون آن ۳، ۲، ۱ موجود است، بدین صورت: ۱۰=۴+۳+۲+۱ و به سبب این راز امور موجودات عالم بر عدد ۴ انتظام و آرایش پیدا نموده است؛ از آن جمله است:
عوالم اربعه: لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت. حاملین عرش: جبرائیل، اسرافیل، میکائیل، عزرائیل. چهار محمّد : حضرت محمّد بن عبدالله ، امام محمّد باقر، امام محمّد تقی ، امام «م ح م د» . چهار علی علیه السلام: امام علی بن ابی طالب ، امام علیبنالحسین ، امام علی بن موسی الرضا ، امام علی النقی . ماه های حرام: ذی القعده، ذی الحجه، محرم، رجب. عناصر اربعه: آتش، هوا، خاک، آب. اخلاط اربعه: صفراء، دم، سوداء، بلغم. چهار الله اکبر اوّل اذان، تسبیحات اربعه، چهار گوشهی کعبه و… .
در علم اعداد هر حرفی عدد مخصوص به خود را دارد، مثلاً الف=۱، ب=۲، ج=۳ و… . عدد کل کلمه طبق عدد حروف آن با محاسبات دیگری که در علم عدد بحث میشود بدست میآید. حدیثی از امیرالمؤمنین نقل شده که حضرت میفرمایند: أنا النُّقطَهُ أنا الخطُّ أنا الخطُّ أنا النُّقطَهُ أنا النُّقطَهُ وَ الخطّ این نقطه و خط زیر بنای علم حروف و اعداد میباشند، و علوم دیگر در نوشتار منشعب و تأثیر پذیر از این دو علم هستند. بنابراین از ترکیب اعداد با حروف (روح با جسم) فوائد بسیاری حاصل میشود که برای اهل آن واضح است.
اینکه آیات قرآن دارای روح هستند و اثرگذار، به خاطر این است که از چینش خاصی برخوردارند. این حروف هرکدام در بهترین جای ممکن قرار گرفته اند و به همین علت در عالم بسیار مؤثر واقع میشوند. اما انسان استعدادها و قوای خود را در جای خودش بکار نبرده و به همین علت در عالم مخرب و واپس گراست. انسان ناپاک با کلمات و حروفی که اثرگذارند نباید تماس پیدا کند چرا که شأن آن حروف از این چنین انسانی بالاتر است.
آری ما با هر روش و هر ذکری، راه به جائی نمیبریم، مگر آنگونه که خداوند و ائمه فرموده اند، پیش برویم.
ذاکر و مذکور:
یکی از مباحثی که باید بیش از پیش مد نظر هر انسانی قرار گیرد و آن را در زندگی خویش به کار بندد، بحث ذکر است. مطالبی تخصصی در رابطه با تأثیر اذکار در مکاتب مختلف (چه الهی و چه مادی) مطرح شده که این مطالب غیر از تأثیرات تلقینیای است که در مکاتب شرقی مثل آیین بودا و برهما و… آمده است، بلکه تأثیرات حقیقی، اذکاری است که در دین اسلام بالأخص در مکتب تشیع وجود دارد. شاید به راحتی بتوان گفت که بعد از تفکر در آفاق و انفس، هیچ چیز تأثیرش در عالمِ وجود، بیشتر و قویتر و سریعتر از اذکاری که خداوند به بشر هدیه نموده است، نباشد؛ تا حدی که این اذکار را برای درمان امراض لاعلاج جسمی و روحی تنها راه یافتهاند. البته اهل ذکر واقعی اهل بیت هستند و با عنایت ایشان بعضی از علمای عامل هم اینگونه بوده اند. به طور کلی، ذکر بیشترین سنخیت را با طبیعت انسان دارد و به همین دلیل است که در درمان و رشد او تأثیر بسزایی دارد.
مؤثرترین عامل برای امراض جسمی، روانی و روحی همین ذکر است. آنچنان اثر ذکر واضح بوده که حتی کسانی که بدون اعتقاد به خدا و عالم غیب از ذکر استفاده کرده اند، بی بهره نمانده اند.
آنهایی که تفکری در نفس خویش داشتهاند، از اذکار به نفع خویش استفاده نمودهاند و آنهایی که نسنجیده و نفهمیده به سمت اذکار رفتهاند، در واقع آن را در ضرر و آسیب خود به کار گرفتهاند. همانطور که گفته شد اذکار را باید از اهلش آموخت، چون این مسیر از شمشیر تیزتر و از مو باریکتر است. تخصص اینکه انسان بداند چه ذکری و با چه تعداد برای روحش لازم است، از تخصص نیاز دارو برای جسم، بسیار حساستر و دقیقتر است. پس به هر مدعی ذکر نمیتوان اعتماد کرد و ممکن است ذکر بی اساس انسان را به بیراههای خطرناک بکشاند.
چینش حروف اذکار و عددهایشان ارتباطی تنگاتنگ با چینش پیکرهی نظام عالم و شاکلهی وجود انسان دارد، اینها کُدهای پرورش انساناند.
خواص الاسماء:
به دلیل حساسیت و دقّت فراوان این موضوع، آن را عیناً نقل میکنیم:
خواصّ هزار و یک نام خدا: بدانکه برای هر فرد از افراد انسان یک مربی است از اسماء الهی و آن اسمی است که در عدد کبیر یا وسیط یا صغیر مطابق اسم او و لقب و کنیه و صاحب طالع باشد زیرا اسم الهی که مطابق اسم است مربی ذاتست و اسم مطابق لقب، مربی افعال و أشغال(شغل ها) و اسمِ مطابقِ کنیه، مربّی نتایجِ أفعال و مراتب درجات و اسمِ مطابقِ صاحبِ طالع سبب اتّصال فیوض و فیّاض حقیقی حضرت واجب الوجود است. پس برای هر فردی از افراد این چند اسم مذکور فیض دهنده باشند و نیز هر شخصی را هفت اسم، مطابقِ هفت کوکب، مربّی او باشند چنانکه اسمی موافق اسم، و اسمی موافق لقب، و اسمی موافق کنیت، و اسمی موافق صاحب طالع و اسمی مطابق اسم و لقب، و اسمی مطابق اسم و کنیت، و اسمی مطابق صاحب طالع. پس این اسماء را معلوم باید کرد و بعد از نمازها باید به تعداد همان عدد خواند و مداومت نمود تا به سبب آن چشمههای حیات از بحار فیض مآثر فائض الجود در بساتین آمال و احوال وی ظاهر گردد و به مصالح عنایت ابواب مقاصد و مرادات بر او گشاده گردد؛ یا در اسماء الله که از اسم مبارک قلیل العدد که ابد است تا اسم غیاث المستغیثین که سه هزار و ششصد و دوازده عدد است. و نیز باید دانست که بعضی از آنها را باید شب خواند و بعضی را روز به قول فخر رازی در کتاب کنز الأسماء مثلاً موسی که ۱۱۶ عدد است از این قرار با اسم مبارک قوی که آن هم ۱۱۶ است هر روز ۱۱۶ مرتبه مداومت نماید تا مطالب مشروعه او برآید و هر گاه با اسم واحدی اتّفاق نیفتد باید که چهار اسم از اسماء باری جلّ جلاله را با اسم خود تطبیق داده بخواند و در وقت شروع قبلاً باید غسل کرده و اگر مقدورش باشد سه روز روزه دارد در ساعت خوب و نیکو اول، سورهی فاتحه الکتاب و سورهی اخلاص و الم نشرح را به همان عدد اسم بخواند و مثلِ آن صلوات بر محمد و آل او بفرستد و هر روز یا هر شب بعد از فرایض بدون تکلّم رو به قبله و با وضو و در کمال خضوع و خشوع بخوانند و زنهار که در مطالب غیرمشروعه و ضرر مسلمانی نخواند که ضرر عظیم به خود عامل خواهد رسید و هیچگاه فایدهای نخواهد بخشید.
سالکان طریق نجات هر گاه خواسته باشند که دعای آنها مستجاب گردد و به زودی اثر نماید لازم است از جمیع محرّمات به ویژه از غذای حرام و شبههناک اجتناب نموده بعد از اجازه و رخصت از شخص متقیِ صاحب نفس سه روز صائم بوده و افطار به غیر غذای حیوانی نماید. شروع و مداومت در مطالب مشروعه به نیّت صحیح بخوانند که بسیار عظیم الأثر است و در روز اوّل قبل از شروع صدقه به مستحقین دهد و بوی خوش و بخور بسوزانند و اگر مقدور شود هر روز صدقه دهد و بخور در آتش اندازد که زودتر اثر نماید و دیگر در بالای اسماء که حرف «ل» نوشته شده علامت لیل (شب) است و باید در شب بعد از مناجات در مکان خلوتی نشسته بخوانند و در بالای اسماء که (ی) است نشانه یوم (روز) است و باید که بعد از نماز صبح یا ظهر یا عصر بخوانند و هر اسمی که هر دو حرف ل و ی آن مختلف است و بعضی یومی و برخی لیلی باشد باید هر کدام که بیشتر باشد بنا را بر آن وقت بگذارند و هر گاه مساوی باشند یعنی هر دو اسم لیلی باشد و دو اسم یومی دعا کننده و اوراد خواننده مختار است که در هر موقع که بخواهد بعد از نماز با وضو رو به قبله بخوانند و مطالب خود را در هر یک از آن اسماء که مداومت مینماید در قلب خود اظهار سازد و در نظر داشته باشد. و اقلّ ایام مداومت به جهت مطالب یک اربعین است تا سه اربعین یا به عدد ایام اسم خود و در هر یوم چنان داند که به مطلب خود امروز میرسد و به نیّت صحیح و شوق تمام بدون تشویش و وسوسه شیطانی مداوم باشد انشاء الله مقصود حاصل گردد.
کتاب : عالمی که انسان نام گرفت
نویسندگان: سید رسول کاظمیان نژاد , محمد موحدی پور , سید ایمان منبتی
ادامه دارد…